نویسنده: عصمت فرزادی
در بسیاری از رژیمهای اقتدارگرا، قدرت واقعی نه در ظاهرِ نهادهای حکومتی، بلکه در پشت پرده و در دست شبکههایی از منافع همپوشان قرار دارد؛ شبکههایی که با استفاده از ابزار نظامی، امنیتی، اقتصادی و اطلاعاتی، کشور را به گروگان گرفتهاند. در ایران، این نقش را سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده دارد؛ نهادی که طی بیش از چهار دهه، از یک گروه شبهنظامی
ایدئولوژیک به یک امپراتوری سیاسی-اقتصادی-نظامی تبدیل شده استتاریخچهی شکلگیری: از پاسداری انقلاب تا قدرت مطلق
سپاه پاسداران در اردیبهشت ۱۳۵۸، در بستر هرج و مرج پس از انقلاب، با هدف مقابله با گروههای چپ، ملیگرا، قومگرا و همچنین حفاظت از آرمانهای «انقلاب اسلامی» تأسیس شد. با آغاز جنگ ایران و عراق، سپاه به نیرویی تعیینکننده در جبههها تبدیل شد و با تشکیل بسیج مستضعفین، پایهگذاری نفوذ اجتماعی خود را نیز آغاز کرد.
پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۷، رهبر وقت نظام، آیتالله خمینی، خواستار حضور سپاه در «بازسازی کشور» شد. این نقطه، آغاز ورود سپاه به اقتصاد و تبدیل آن به نهاد شبهدولتیای با مصونیت کامل قضایی و نظارتی بود.
سپاه در اقتصاد: امپراتوری خاموش
قرارگاه خاتمالانبیاء؛ ستون فقرات اقتصادی مافیا
قرارگاه خاتم در ابتدا پروژههای عمرانی را اجرا میکرد اما بهزودی به غولی با دهها شرکت تابع بدل شد که فعالیتهایی شامل:
-
استخراج نفت و گاز (مثلاً فازهای پارس جنوبی)
-
سدسازی و راهسازی
-
ساخت مترو، پل و تونل
-
پروژههای مخابراتی و سایبری
-
استخراج معادن و منابع طبیعی
-
حتی ساخت هواپیماهای بدون سرنشین و ماهوارههای نظامی
را در دست گرفت. این شرکتها بدون شفافیت، بدون حسابرسی عمومی، و اغلب از طریق دستورهای مستقیم حکومتی پروژهها را در دست میگیرند.
بخش مالی سپاه
بانکهای وابسته به سپاه مانند:
-
بانک انصار
-
بانک مهر اقتصاد
-
مؤسسه اعتباری کوثر
تا پیش از ادغام در بانک سپه، عملاً منابع مالی نظام را در کنترل داشتند. علاوه بر آن، سپاه در بورس نیز حضوری فعال دارد و برخی از هلدینگهای بزرگ اقتصادی زیر پوشش آن فعالیت میکنند.
قاچاق سازمانیافته
بر اساس گزارشهای رسمی و غیررسمی، سپاه کنترل برخی از اسکلههای غیرقانونی (معروف به "اسکلههای سپاه") را در اختیار دارد و از آنها برای واردات و صادرات بدون نظارت استفاده میکند. این فعالیتها شامل:
-
واردات گسترده کالاهای لوکس
-
قاچاق سیگار، مشروبات الکلی و سوخت
-
صادرات منابع طبیعی بدون پرداخت مالیات
است؛ فعالیتهایی که بارها از سوی نمایندگان مجلس و فعالان اقتصادی مورد انتقاد قرار گرفتهاند، اما هرگز پیگرد قانونی نداشتهاند.
۳. سپاه در سیاست و انتخابات؛ دولت در دولت
از زمان دولت احمدینژاد، تسلط سپاه بر ساختار اجرایی کشور علنیتر شد. بسیاری از وزیران، استانداران، و مدیران کلیدی در دولتهای مختلف، سابقه فرماندهی در سپاه داشتند. همچنین در انتخابات، سپاه با استفاده از ابزارهای رسانهای، مالی، و امنیتی، نامزدهای همسو با ولایت فقیه را حمایت و دیگران را سرکوب میکند.
نمونه بارز آن، نقش اطلاعات سپاه در کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ بود. این نهاد با طراحی پروژههایی نظیر بازداشت فعالان ستادهای انتخاباتی، قطع اینترنت، و اعترافگیری تلویزیونی، نقش تعیینکنندهای در سرکوب اعتراضات ایفا کرد.
۴. اطلاعات سپاه؛ بازوی امنیتی مافیا
اطلاعات سپاه که در دهه ۱۳۷۰ تأسیس شد، به مرور جای وزارت اطلاعات را در بسیاری از عملیات امنیتی گرفت. بازداشت گستردهی روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر، فعالان زن، دانشجویان، و حتی روحانیون منتقد، همگی بخشی از عملکرد این نهاد است.
بازداشتهای بیضابطه، شکنجه، انفرادیهای طولانی، اعترافگیری اجباری، و پروندهسازی از ابزارهای این نهاد هستند. اطلاعات سپاه با نفوذ در قوه قضائیه، رسانهها، دانشگاهها و حتی مدارس، نوعی «پلیس عقیدتی» تمامعیار ایجاد کرده است.
۵. بازوی خارجی؛ نیروی قدس و سیاست منطقهای
سپاه با تشکیل نیروی قدس، پروژه نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را هدایت میکند. این نیرو به جای وزارت خارجه، با شبهنظامیان خارجی ارتباط برقرار میکند و آنها را آموزش و تجهیز مینماید.
حمایت از گروههایی چون:
-
حزبالله لبنان
-
حماس و جهاد اسلامی فلسطین
-
حشد الشعبی عراق
-
انصارالله یمن
-
فاطمیون و زینبیون در سوریه و افغانستان
نمونههایی از صادرات بیثباتی از سوی مافیای سپاه است. این سیاست، میلیاردها دلار هزینه بر اقتصاد ایران تحمیل کرده است؛ در حالی که مردم کشور زیر فشار تورم و فقر کمر خم میکنند.
۶. ساختار درونی مافیایی سپاه
بررسی عملکرد سپاه نشان میدهد که این نهاد نه تنها یک سازمان نظامی، بلکه یک شبکه بسته، سلسلهمراتبی و مافیاگونه است. مشخصههای مافیا در این ساختار:
-
مصونیت قضایی کامل برای اعضا
-
پاداش و امتیاز اقتصادی در ازای وفاداری ایدئولوژیک
-
سرکوب داخلی مخالفان درون سازمان
-
پنهانکاری، عدم شفافیت، و تحریف رسانهای
-
وفاداری مطلق به رأس هرم قدرت (ولیفقیه)
این ساختار، حتی فرماندهان سپاه را از نقد عمومی و رسانهای مصون میدارد.
۷. رابطه با ولیفقیه؛ تضمین بقای دوطرفه
خامنهای، بهعنوان رهبر نظام، نقش کلیدی در تقویت مافیای سپاه داشته است. او با تکیه بر قدرت سرکوبگر سپاه، نه تنها قدرت خود را حفظ کرده، بلکه زمینهی گسترش نفوذ آن در تمام ارکان حکومت را فراهم کرده است. در عوض، سپاه نیز از خامنهای بهعنوان منبع مشروعیت و امنیت سیاسی خود استفاده میکند.
۸. پیامدهای داخلی و بینالمللی
داخلی:
-
تخریب نهادهای مستقل و بخش خصوصی
-
گسترش فقر، فساد و بیعدالتی
-
سرکوب آزادی بیان و اندیشه
-
فروپاشی اعتماد عمومی به ساختار حکومت
-
مهاجرت گسترده نیروهای متخصص
بینالمللی:
-
تحریمهای گسترده علیه اقتصاد ایران
-
انزوای منطقهای و بینالمللی
-
افزایش تنش با کشورهای همسایه
-
استفاده از سپاه در پروژههای تروریستی برونمرزی
نتیجهگیری: آیا رهایی ممکن است؟
تا زمانی که سپاه پاسداران چنین قدرت مطلقی در عرصههای نظامی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد، نه اصلاح ممکن است، نه دموکراسی، نه عدالت. سپاه از درون حکومتی دینی، یک ساختار مافیایی ساخته است که مانع اصلی هرگونه تحول واقعی است.
اما تاریخ نشان داده که هیچ قدرتی، حتی قدرتمندترین مافیاها، تا ابد پایدار نمیمانند. آگاهیبخشی، مقاومت مدنی، و اتحاد نیروهای مخالف، میتواند روزی ساختار مافیایی سپاه را به چالش بکشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر